®کاهگل®

®کاهگل®

®KahGel® #کاهگل روژنامه ®کاهگل® کانال اجتماعی، فرهنگی کاهگل! روژنامه کاهگل در صدد است در همه استانها و شهرها خبرنگار (ادمین) داشته باشد. *تلگرام: kahgel_news@ * وبلاگ http://kahgelnews.blogfa.com
®کاهگل®

®کاهگل®

®KahGel® #کاهگل روژنامه ®کاهگل® کانال اجتماعی، فرهنگی کاهگل! روژنامه کاهگل در صدد است در همه استانها و شهرها خبرنگار (ادمین) داشته باشد. *تلگرام: kahgel_news@ * وبلاگ http://kahgelnews.blogfa.com

بدهکار بزرگ بانکی از کشور گریخت.

بدهکار بزرگ بانکی از کشور گریخت.

 

 

 

یکی از مختلس های گرانقدر

دوباره گشته از کشور فراری

هزارو چهار صد میلیارد برده

ز ناچاری و از روی نداری

از آنجایی که آقازاده بوده

نشد در کار او گیر اداری

بدون ضامن و تضمین و سفته

به او دادند یک وام دلاری

پناهنده شده بدبخت گویا

به ساحلهای مخروب قناری

همانجایی که مانند جهنم

همه مشغول در بی بند و باری

خدا صبرش دهد زیرا که گشته

گرفتار و اسیر بد بیاری

برایش سخت غمگینم٬ چرا که

شده آواره دشت و صحاری

 

در این مورد سوالی توی ذهنم

نماید بهر پاسخ پا فشاری؛

که می خواهم بپرسم من از ایشان:

«چرا کردی تو پس اینگونه کاری؟!

زمانی که بدون هیچ مشکل

در اینحا قصر و باغ و کاخ داری

به تهران خانه در سمت شمیران

دو تا ویلا به لاهیجان و ساری

و چندین مجتمع در هر کجا با

مجوزهای مخصوص تجاری

که خیلی از مجوزها از اول

شده صادر به شکل انحصاری

و یا هر روز از روی تفنن

مدل بالاترین ماشین سواری

کسی هم با شما در این شرایط

به هیچ عنوان ندارد کار و باری

چه عیبی داشت می ماندی؟ چرا که

تو با اوضاع اینجا سازگاری

چرا عزم سفر کردی و رفتی

که در آخر بگویندت فراری؟!

دریغا او چو خرما بر نخیل و

دو دست ما گرفتار خماری

اگر چه جای او خالیست اینجا

ولی هستند مثل او شماری

 

 

مجید مرسلی


خسیس ترین زن دنیا!

®KahGel®

#کاهگل     

#خبر_کاهگل

                     

®خبر®: ‍ خسیس ترین زن دنیا!     

                        

یک زن ۶۶ ساله عنوان خسیس ترین زن دنیا را به خود اختصاص داده است.

 

برخی افراد در زندگی شخصی و در انجام امور زندگی خود چنان محتاطانه عمل می کنند که به نظر خیلی ها عجیب و غریب می رسد، این چندروزه خانم ایونا ریچاردز 66 ساله در رسانه ها بسیار مشهور شده، چرا که راهکارهای مختلفی را برای کمتر خرج کردن در زندگی بیان کرده که باعث تعجب همگان شده است.

در اینجا کار هایی که او انجام می دهد و پیشنهادهایی که می کند با هم می خوانیم:

 

شلوار مردانه ارزان تر از شلوار راحتی و گشاد زنانه است.

 

عصرها خرید کردن بهتر است چرا که تخفیف زیادی شامل اجناس مخصوصا سبزیجات می شود.

 

به جای داغ کردن آب در کتری که تنها 2 استکان برای داغ شدن المنت نیاز دارد، آب را در ماکرویو بجوشانید.

 

با خط ریز و کوچک می نویسد تا خودکارش جوهر کمتری مصرف کند.

 

او از یک مایع لباس شویی طوری استفاده می کند که یک سال طول می کشد تا تمام شود.

 

به مهمانانش می گوید برای خود چای کیسه ای بیاورند.

 

او حتی دمای خانه را آنقدر پایین می اورد که مهمانان دیگر هوس بازگشت به منزل او نداشته باشند. به طوری که دست تصویربرداران یخ زده بود و فلش دوربین کار نمی کرد.

 

او یک نوع خورشت از سبزی های پلاسیده درست می کند و یک ماه آن را می خورد.

 

او می گوید شما مجبور نیستید هر روز به حمام بروید در عوض سرتان را در سینک ظرف شویی بشویید و یا دو کتری آب روی بدنتان بریزید.

 

او حتی هفته ای یک بار ماشین لباس شویی را روشن می کند و نوک قاشق پودر لباسشویی در آن می ریزد. چرا که او اعتقاد دارد، اگر لباس ها خیلی بو نمی دهند و یا خیلی کثیف نیستند چرا آن ها را باید بشویم.

 

او اعتقاد دارد وقتی که از اجاق گازم استفاده نمی کند چرا تعمیرش کند. و یا وقتی که می شود برنامه بی بی سی را با رایانه دید چه نیازی به تلوزیون دارد. خانم ریچاردز می گوید مردم تفاوت بین نیازشان و آنچه می خواهند را نمی دانند.

 

به نظر او نباید با مهمانان خیلی خوش برخورد بود و آن ها را به دیدار دوباره ترغیب کرد.

 

او از زندگی خود راضیست و می گوید اینچنین همه زندگی اش را تحت کنترل دارد. پدر خانم ریچاردز نانوا و مادرش در کارخانه قوطی کنسرو سازی کار می کرد. او در سن 15 سالگی مدرسه را رها کرد و قبل از 30 سالگی توانست خانه ای برای خود بخرد.

           

#اخبار  را در #کاهگل پیگیری نمایید:

↓↓↓↓↓↓↓↓↓↓↓↓↓↓↓↓↓↓↓↓↓↓↓↓

http://kahgelnews.blogfa.com

https://kahgelnews.persianblog.ir

https://kahgelnews.blogsky.com

http://kahgelnews.mihanblog.com/

https://instagram.com/subsulation

https://t.me/kahgel_news

 

@kahgel_news

جواب منفی بازیگران معروف به دعوت افطاری رییس جمهور!

®KahGel®

#کاهگل     

#خبر_کاهگل

                    

®خبر®: ‍ جواب منفی بازیگران معروف به دعوت افطاری رییس جمهور!


جمعی از هنرمندان از جمله #فلور_نظری، #برزو_ارجمند، #شیلا_خداداد، #آناهیتا_همتی، #پرستو_گلستانی، #سپیده_گلچین، #مهناز_افشار و #پرویز_پرستویی در اعتراض به وضعیت کشور، با هشتگ   #ما_به_افطاری_نخواهیم_رفت دعوت رییس جمهور به افطاری را رد کردند.

           






#اخبار را در #کاهگل پیگیری نمایید:

↓↓↓↓↓↓↓↓↓↓↓↓↓↓↓↓↓↓↓↓↓↓↓↓

http://kahgelnews.blogfa.com

https://kahgelnews.persianblog.ir

https://kahgelnews.blogsky.com

http://kahgelnews.mihanblog.com/

https://instagram.com/subsulation

https://t.me/kahgel_news

 

@kahgel_news

فیش حقوقی مادر سیروان خسروی!

®KahGel®

#کاهگل     

#خبر_کاهگل

                     

®خبر®: ‍ فیش حقوقی مادر سیروان خسروی!

 

سیروان خسروی در صفحه اینستاگرامش عکسی از فیش حقوقی مادر خود را منتشر کرد.

                      


سیروان خسروی خواننده پاپ با انتشار تصویر فیش حقوقی مادر خود در اینستاگرامش نوشت:

 

این فیشِ حقوق بازنشستگى (آموزش و پرورش) مادرمه و همونطور که میبینید نزدیک به پونزده میلیون ریال یا حدودا ٢٢٠ دلار هستش. (البته بدون کم شدن حق بیمه و ...)

 

در واقع دریافتىِ خالص سالانه یک معلم بازنشسته مملکت چیزى حدود ٢٦٤٠ دلار میشه ، یعنى تقریبا کمترین سطح حقوق ماهانه یک فرد شاغل در کشورهاى پیشرفته.

 

بخشى از هزینه هاى زندگى در ایران:

 

پوشاک : گرانتر از کشورهاى دیگه

 

وسایل الکترونیک (موبایل، کامپیوتر ،...): گرانتر از کشورهاى دیگه

 

اجاره مسکن و قیمت مسکن : هم تراز کشورهایى مثل آلمان و ...

 

وضعیت بیمه : بدترین وضعیت در مقایسه با کشورهاى دیگه

 

اتوموبیل : ٢ تا ٣ برابر کشورهاى پیشرفته

 

این گوشه اى از هزینه هاى زندگى در ایرانه که البته همه ازش مطلع هستن.

 

سوال اینجاس که مسوولین مملکت هم از این وضعیت خبر دارن؟ یا بى خبر هستن؟

 

با مصاحبه هایى که از مسوولین میبینیم به نظر میاد که خبر ندارن که وضعیت مردم چقدر اسفناکه و دائما حرف از اتحاد و انگیزه مردم در مقابله با تحریم و ... میزنن!

 

درسته که برنامه و دلیلى براى رفع مشکلاتِ مردم ندارید ، ولى "لطفا" با این حرفاتون نمک روى زخم ملت نپاشید.

           

#اخبار  را در #کاهگل پیگیری نمایید:

↓↓↓↓↓↓↓↓↓↓↓↓↓↓↓↓↓↓↓↓↓↓↓↓

http://kahgelnews.blogfa.com

https://kahgelnews.persianblog.ir

https://kahgelnews.blogsky.com

http://kahgelnews.mihanblog.com/

https://instagram.com/subsulation

https://t.me/kahgel_news

 

@kahgel_news

تبریک پرویز پرستویی به مناسبت درگذشت #ناصر_ملک_مطیعی!

®KahGel®

#کاهگل     

#خبر_کاهگل

                     

®خبر®: ‍ تبریک پرویز پرستویی به مناسبت

درگذشت #ناصر_ملک_مطیعی!   

              

#پرویز_پرستویی بازیگر سینما در پی درگذشت ناصر ملک مطیعی بازیگر قدیمی سینمای ایران در صفحه شخصی خود به مسئولین صداو سیما با کنایه تبریک گفت.

 


پرویز پرستویی بازیگر سینما در پی درگذشت ناصر ملک مطیعی بازیگر قدیمی سینمای ایران در صفحه شخصی خود به مسئولین صدا و سیما کنایه زد و نوشت:

 

«ناصر خان دیگه ممنوع التصویر نیستی.

 تبریک به صدا و سیما...

 تبریک به مسئولین ارشاد اسلامی

 وتبریک به هنرمندانی که در طول این سال ها سکوت کردند ولی حتما در مراسم تشییع در صف اول حضور خواهند داشت»

           

#اخبار  را در #کاهگل پیگیری نمایید:

↓↓↓↓↓↓↓↓↓↓↓↓↓↓↓↓↓↓↓↓↓↓↓↓

http://kahgelnews.blogfa.com

https://kahgelnews.persianblog.ir

https://kahgelnews.blogsky.com

http://kahgelnews.mihanblog.com/

https://instagram.com/subsulation

https://t.me/kahgel_news

 

@kahgel_news                                                                                                                            

ارتباط عجیب خواب آخر هفته و طول عمر!

®KahGel®

#کاهگل     

#آموزنده_کاهگل

               

ارتباط عجیب خواب آخر هفته و طول عمر!   

                            

طبق آخرین تحقیقات انجام شده خواب بیشتر در پایان هفته می‌تواند به کاهش مشکلات سلامتی کمک کند و حتی خطر مرگ زودرس را کاهش دهد.

 

براساس گزارش «نیوزویک»، این تحقیقات نشان‌دهنده اهمیت خواب شبانهاست که کمبود شدید آن می‌تواند خطر مرگ را در شما افزایش دهد.

 

براساس مطالعات جدید، اثرات منفی چند شب خواب کوتاه را می‌توان با خوابیدن در پایان هفته از بین برد.

 

محققان دانشگاه «استکهلم» این تحقیقات را بر روی بیش از 43 هزار بزرگسال و به مدت 13 سال انجام دادند.

 

آنها یافتند افرادی که کمتر از 65 سال سن دارند و به مدت 5 ساعت و یا کمتر در طول هفته و 8 ساعت در پایان هفته می‌خوابند در مقایسه با افرادی که تنها 6 تا 7 ساعت در طول هفته می‌خوابند طول عمر بیشتری دارند.

 

این نتایج اشاره به این دارد که خواب کوتاه در طول هفته اگر با یک خواب طولانی و یا متوسط در پایان هفته همراه باشد عامل خطر مرگ و میر نیست و این نشان می‌دهد که خواب کوتاه شبانه می‌تواند در پایان هفته جبران شود.

 

#مطالب_آموزنده  را در #کاهگل پیگیری نمایید:

↓↓↓↓↓↓↓↓↓↓↓↓↓↓↓↓↓↓↓↓↓↓↓↓

http://kahgelnews.blogfa.com

https://kahgelnews.persianblog.ir

https://kahgelnews.blogsky.com

http://kahgelnews.mihanblog.com/

https://instagram.com/subsulation

https://t.me/kahgel_news          

 

@kahgel_news

#ناصر_ملک_مطیعی درگذشت!

®KahGel®

#کاهگل     

#خبر_کاهگل

                     

®خبر®: ‍ #ناصر_ملک_مطیعی درگذشت!  

                        

ناصر ملک‌مطیعی کارگردان و بازیگر سینما و تلویزیون ایرانی که مدت ها با بیماری دست و پنجه نرم می کرد، دقایقی پیش دار فانی را وداع گفت.

 

 او اخیرا در فیلم نقش نگار بازی کرده بود که البته با استقبال مخاطبان روبه رو نشد.

 

نگاهی به زندگی ملک‌مطیعی

ناصر ملک مطیعی (زاده 1309 در تهران) کارگردان و بازیگر سینما و تلویزیون ایران بود. پس از انقلاب اسلامی و تغییر چارچوب های حاکم بر سینمای ایران، ملک مطیعی، هم چون فردین و بهروز وثوقی، جایی در سینمای پس از انقلاب نداشتند و زمینه بر ادامه فعالیت هنری آنها فراهم نشد. ملک مطیعی، پس از انقلاب و تا به امروز، در مشاغلی هم چون قنادی و مشاور املاک فعالیت داشته است.

 

چطور بازیگر شدم

به گزارش اقتصادنیوز او در مصاحبه‌ای گفته بود بعد از فارغ التحصیلی دوست داشتم وارد عرصه سینما شوم زمینه ورزشی و سلامت بدنی هم که داشتم، فیزیک بدنی ام را برای سینما آماده کرد. اولین فیلمم را در سال 1327 بازی کردم.

 

مادر من خیلی آدم با نظمی بود. هیچ کدام از نامه های مرا بدون جواب نگذاشت. به من سر می زد که ببیند فیلم های من در چه مرحله ای است. مثلا می آمد فیلم را برای من نقد می کرد، می گفت فلان فیلم در اواسطش حوصله آدم را سر می برد، اما دوباره خوب می شود. خیلی از مرگ و میر من در انتهای فیلم ها خوشحال نمی شد. پدرم هم در ابتدا که سن و سال کم داشته و برای من تعریف می کرد، یک سینما در خیابان سیروس تاسیس کرد، روبه روی کوچه سادات اخویان. آنجا را با پولی که از مادربزرگ من گرفته بود به راه انداخت. یک آپارات خرید و همراه با پسرخاله ها سینما راه اندازی کرد. آن موقع تازه سینما در تهران به راه افتاده بود. آقای معتضدی از اولین سینماداران ایرانی بود، فیلمبرداری بلد بود و از پیشگامان این راه به حساب می آمد. آقای معتضدی 2 سینما داشت؛ یکی از آنها به نام سینما تمدن در خیابان اسماعیل بزاز معروف بود و دیگری سینما میهن در چهارراه حسن آباد. پدرم با آنها همکاری می کرد و این طور شد که یک سینما به راه انداخت. 5 یا 6 ماه این سینما را نگه داشتند. شاید در خاطرم مانده باشد که در یک یا دو سالگی مرا روی صندلی می نشاندند. پدر بعد از اینکه در سینماداری موفق نشد، مانند خیلی از آدم های دیگر زمانی که در زندگی دستش به هیچ چیزی نرسید، رفت و کارمند دولت شد. در پست تلگراف رفت و استخدام شد. گاهی اوقات هم در خانه ویولن، تار و سه تار می زد.

 

 

 

خانه پدری

من در کوچه دانشسرا در دروازه شمیران به دنیا آمدم و در دانشسرای عالی درس خواندم. یک نکته در مورد تربیت بدنی می خواستم بگویم و آن این است که سال 1328 یک روز من سر کلاس تربیت بدنی بودم که آقای ایثاری (فیلمبردار) سر کلاس ما آمد. او می خواست از کلاس ما فیلمبرداری کند و فیلمش را در ارتباط با معرفی ایران بسازد. او خیلی تصادفی من را به عنوان یکی از شاگردان آن کلاس پای تخته برد و این انتخاب تصادفی برایم جالب بود.

 

 ازدواج

ناصر ملک مطیعی سال ها پیش با زنی بنام مهین ازدواج کرد که از وی صاحب یک دختر بنام شیرین و یک پسر بنام امیرعلی می باشد، همسرش مدت ها پیش فوت کرده ، وی بعد از مرگ همسرش دیگر ازدواج نکرده است.

 

اولین فیلم در مقام کارگردانی

اولین فیلمی که ساختم «سوداگران مرگ» بود که مضمون آن در ارتباط با مبارزه با مواد مخدر بود و به هیچ وجه ساز و آواز نداشت.

   

اولین تئاتر

ملک مطیعی در گفت‌وگویی تاکید کرداولین تئاتر را در دانشسرای عالی بازی کردم. آن زمان دکتر والا که در انگستان تئا تر خوانده بود، نمایشنامه ای از ژان پل سار تر به نام «دست های آلوده» که جلال آل احمد آن را ترجمه کرده بود، اجرا کرد که من به همراه خانم خوروش، ملک نصر و... در آن بازی کردیم. این نمایش سال 1336 اجرا شد.

 

بعد ازآن دکتر والا متن دیگری به نام «جاده زرین سمرقند» را کارگردانی کرد که برشی از دوران هارون الرشید بود. قرار بود نقش هارون الرشید را محمد علی جعفری بازی کند. او گرفتار تئا تر دیگری بود و آن نقش را به من پیشنهاد دادند. آن نمایش را کنار بازیگرانی مثل آقای وحدت، سارنگ، خانم ایرن، خانم تهمینه، آقای تابش و مانی مصفا بازی کردم. بعد از 16 روز سالن نمایش آتش گرفت.

 

یک شب دکتر والا به من گفت:«حالا که اینجا آتش گرفته و شما با ما قرار داد یکساله دارید، یک نمایش دیگر بازی کن». من هم پذیرفتم و نمایش «پرفسور سوسول» یک سال و نیم و روزی دو سئانس اجرا رفت.

 

آن زمان کمی از سینما دور افتاده بودم. بعد هم نمایش دیگری بازی کردم و در مجموع سه یا چهار نمایش بازی کردم. بعد از آن در سال 1337 در فیلم «عروس فراری» را بازی کردم که در قاسم آباد رامسر آن را فیلمبرداری کردیم. بلافاصله فیلم «طلسم شکسته» را بازی کردم. این فیلم به فستیوال فیلم برلین راه پیدا کرد و در حاشیه جشنواره نمایش داده شد.آن زمان سینمای ایران را کسی نمی شناخت. من از طرف سایر بازیگران فیلم در این فستیوال حاضر شدم و در مراسمی به زبان آلمانی چند کلمه ای صحبت کردم. به هر حال سینمای ایران مثل این روز ها در جشنواره های خارجی شرکت نمی کرد. اما در آن دوران خریدار اصلی فیلم های ما روس ها و پاکستانی ها بودند.

 

شغل دولتی

این بازیگر مطرح سینما میگوید:من9 سال رئیس تربیت بدنی ناحیه 9 بودم. فوتبال بازی می کردم و داور کشتی بودم. در 1330 چون معلم ورزش بودم، در اولین کلاس داوری کشتی حضور پیدا کردم. در 15 سالگی به قله دماوند رفتم. آن زمان هنوز کسی به این صورت به قله دماوند نرفته بود. آن قدر که رفقای ورزشی داشتم، رفقای سینمایی نداشتم. در سینما فقط با سه یا چهار نفر صمیمی بودم. البته هنوز هم دوستی من با رفقای ورزشکارم ادامه دارد.

  

رادیو و ژاله علو 

به گزارش نمناک او در گفت‌وگویی مطرح کرده است:از آن جایی که من انجمن سینمای نمایش را اداره می کردم، سینما به من وصل بود. کم کم هوادار پیدا کردم آن وقت ها مرسوم بود که مدرسه ها تئاتر اجرا کنند خودم دست به قلم می شدم و نمایشنامه می نوشتم. آخر هفته پدر و مادر ها را دعوت می کردیم که بیایند و بازی بچه هایشان را ببینند بعد از آن بود که فیلم به ایران آمد دکتر کوشان میترافیلم را به راه انداخت و بعد از آن پارس فیلم آمد

 

 خانم ژاله علو که هم در آن زمان و هم الان در رادیو هستند، به من می گفتند خیلی خوب هستی، خیلی شبیه ترون پاول هستی. این بازیگر آمریکایی بود که چشم و ابروی مشکی داشت و لابد شبیه من! 

 

من فردین را وارد سینما کردم

او همچنین گفته بود: من خودم فردین را وارد سینما کردم. هیچ گاه به این قضیه فکر نکردم که او از من جلو بزند. همیشه خم شدم تا دیگران از من بالا بروند. هیچ وقت حسادت نکردم و از کسی دلخور نشدم. چون به خودم معتقد بودم. مرحوم تختی، فردین را به من معرفی کرد و از من خواست او را به سینما معرفی کنم.ایشان را دعوت کردم، حسین نوری، قهرمان وزن هشتم کشتی بود و بعدها همسر خواهر فردین شد و با مرحوم تختی کشتی می گرفتند و رفیق قدیمی مدرسه من بود. به استودیو پارس فیلم در خیابان استانبول آمدند و دکتر کوشان، دلکش، سیامک یاسمی و زرندی هم بودند و همه صحبت کردیم و همه قبول کردند که فردین به سینما راه پیدا کند

 


بازیگری که شیرینی فروش شد!

 ملک‌مطیعی درباره زندگی پس از انقلاب خود نیز گفت:  بعد از مدتی رفتم ایالات متحده به پسرم سر بزنم. قصد این را داشتم که مدت طولانی آنجا بمانم و نمی شد که هیچ کاری نکنم، آنجا به یک سوپرمارکت رفتم و می خواستم از خودم کار بکشم. خیلی از ایرانی ها می آمدند و ناراحت می شدند که چرا اینجا کار می کنید؟ بچه هایی که در آن سوپرمارکت بودند همیشه می گفتند که من مشتری ها را فراری می دهم! بعد از آن بود که همه می گفتند که من در آن سوپرمارکت مدیر هستم تا دل کسی برای من نسوزد! من هر کاری را انجام دادم حتی پیک سوپر. بعد از مدتی با خودم گفتم من که اینجا همه کار می کنم، بهتر است بروم در مملکت خودم کار کنم. به تهران آمدم و در حیاط خانه ام یک شیرینی فروشی راه انداختم. بعد از آن بود که «تابش» یک مغازه در ونک اجاره کرد و «فردین» اول فرش فروشی به راه انداخت و بعد شیرینی فروشی. بعد از مدتی او نتوانست شیرینی فروشی را اداره کند و پسرش راهش را ادامه داد. به هر حال می خواهم بگویم 6،5 سالی ادای شیرینی فروش ها را درمی آوردم و تنهایی زولبیا و بامیه می چیدم. مردم صف می کشیدند. به خاطر من می آمدند. خانه ما در کوچه دانشور بود و از خیابان اصلی خیلی فاصله داشت. شاهرخ نادری هم که تهیه کننده رادیو بود و صبح جمعه را اداره می کرد، به همراه «موزون» عضو تیم ملی فوتبال یک شیرینی فروشی در خیابان شمیران افتتاح کرده بودند و زنگ زدند، گفتند که سر تو که شلوغ تر از ماست! خانواده ای از دزفول برای دیدن پزشک به تهران می آمدند اول می آمدند شیرینی می گرفتند و بعد می رفتند. تماس من با مردم و نزدیکی ای که با مردم داشتند خیلی مرا سر شوق می آورد. از هر جای تهران سوار تاکسی که می شدید آدرس شیرینی فروشی ملک مطیعی را می دادید مستقیم شما را می رساند.  ما یک رفیقی داشتیم به نام روح الله خان جیره بندی که رئیس مشتی تهران آن موقع بود و هنوز هم هست.

 

آن موقع رئیس صنف شیرینی فروشان تهران بود. او به ما می گفت که بروید، من به شما آرد و شکر و شیر هم می دهم. با لوتی گری و زمانی که خیلی مشکل وجود داشت ما را تامین می کرد. یادم می آید که خودم می رفتم کرج تخم مرغ از مرغداری ها می خریدم. زمانی هم که باز می گشتم باید مراقب می بودم، چراکه باید کاغذ خرید را همراه خودمان داشتیم. خیلی سخت بود. به خاطر می آوردم که شب عید همه خانه را تعطیل می کردیم و در سالن شیرینی های خانگی می چیدیم. خانم من قسمت زیادی از شیرینی های شب عید را درست می کرد. برای شاگرد های شیرینی پزی هم در خانه اتاق درست کرده بودم و همان جا می ماندند. یک مدتی سرد فروش بودیم و از بیرون برای مان شیرینی می آوردند و مدتی هم خودمان شیرینی می پختیم. اما خانه به هم ریخته شده بود. دیگر نمی شد راحت زندگی کرد. روزی یکی از دوستانم آمد و گفت:«بلند شو برویم. به عنوان مدیر روابط عمومی بنگاه مسکن آ. ب. آ مشغول شو! خسته نشدی این همه شیرینی پختی.» دیگر بعد از اینکه آن حرف را زد رویم تاثیر گذاشت، مدتی به اهالی خانه گفتم، ببینید می توانید خودتان شیرینی فروشی را اداره کنید؟ پسر من از ایالات متحده آمد، خانه را فروختیم و روزی که فروختیم خیلی ارزان فروختیم. خودم خانه را ساخته بودم و آن موقع نه ملاصدرایی وجود داشت و نه شیخ بهایی. هوای ونک هم دو، سه درجه خنک تر از جاهای دیگر بود. سه روز بعد از فروش خانه گریه می کردم. باغچه ای را در کرج پیدا کردیم و قرار شد هر زمانی که دلم گرفت به آنجا بروم. حالا بیست ودو، سه سال است که در آ. ب. آ هستم. حالا هفته ای دو یا سه روز می روم. آنجا اتاقی دارم و به هیچ عنوان در کار خرید و فروش شرکت نمی کردم. خیلی ها می آیند آنجا با من عکس می گیرند.  انجام ندهیم من همانجا گفتم که خسته شده ام و اصلا دیگر نمی خواهم کار کنم

 

بازگشت به سینما

یک روز آقای علی عطشانی کارگردان فیلم «نقش نگار» از من دعوت کرد به سر صحنه فیلمبرداری فیلمش بروم و به صورت نمادین یکی از سکانس های فیلم را کارگردانی کنم، کلی با هم حرف زدیم و با گروه درباره خاطراتم صحبت کردیم، متاثر شدند و گریه کردند و پیشنهاد بازی در فیلم را مطرح کردند که نقش یک بزرگ تر خانواده و کسی که نصحیت کننده است بازی کنم. من هم پذیرفتم. به قول معروف ما زنگ در خانه خانواده سینما را فشار دادیم، این فیلم به نوعی سلام و علیک من با اهالی سینما است. اگر آن را قبول کردند و به احوالپرسی رسید، باز یک ماجرای دیگر است.

 

روحش شاد!

 

           

#اخبار  را در #کاهگل پیگیری نمایید:

↓↓↓↓↓↓↓↓↓↓↓↓↓↓↓↓↓↓↓↓↓↓↓↓

http://kahgelnews.blogfa.com

https://kahgelnews.persianblog.ir

https://kahgelnews.blogsky.com

http://kahgelnews.mihanblog.com/

https://instagram.com/subsulation

https://t.me/kahgel_news

 

@kahgel_news                

®خبر®: ‍ عشق پسر جوان ایرانی به #فریحا بازیگر زن ترکیه ای!

®KahGel®

#کاهگل     

#خبر_کاهگل

                     

®خبر®: ‍ عشق پسر جوان ایرانی

به #فریحا بازیگر زن ترکیه ای!     

                            

عشق و علاقه یک پسر ایرانی به بازیگر زن سرشناس ترکیه ای حازال کایا سوژه رسانه های ترکیه شده است.

 

ماجرای سماجت جوان عاشق پیشه ایرانی و خواستگاری او از بازیگر ترکیه ای مدتی است که رسانه های ترکیه ای را به خود مشغول کرده و آنها دائما از درگیری این جوان و بازیگر ترکیه ای می نویسند. «عیسی - ک» جوان 27 ساله ایرانی الاصل چهره پررنگ و خبرساز چند ماه اخیر رسانه های ترکیه است. او هواداری است که به نوشته رسانه های ترکیه، پا را فراتر از دنیای طرفداری گذاشته و به خواستگاری هنرمند مورد علاقه اش «حازال کایا» بازیگر نقش فریحا در سریال ترکیه ای رفته. برای سر در آوردن از این ماجرای جالب گزارش ما را از دست ندهید.

 

داستانی که از توییتر شروع شد!

«حازال کایا» بازیگر 27 ساله سریال های ترکیه، یکی از ستاره های سینمایی خبرساز این کشور است اما داستانی که در ماه های اخیر بیش از هر چیزی جلب توجه می کند، قضیه خواستگاری یک جوان ایرانی از فریحا و شکایت بازیگر ترک از خواستگار سمجش است.

این ماجرای جنجالی از زمانی فاش شد که فریحا با مراجعه به دادگاه خانواده استانبول از جوانی ایرانی الاصل با نام «عیسی - ک» به اتهام مزاحمت شکایت کرد. فریحا مدعی بود که این مرد جوان چند ماهی است آرامش شخصی اش را سلب کرده و باعث مزاحمتش شده تا جایی که تبدیل به کابوس شبانه اش شده است!

فریحا در توضیح شکایتش نوشت: «چندی پیش در صفحه اینترنتی توییترم با پیام های عاشقانه عجیب و غریبی با نام کاربری عیسی - ک مواجه شدم. ابتدا به این پیام ها اعتنایی نکردم و با خودم گفتم که او احتمالا یک هوادار افراطی است و به همین دلیل به سادگی از کنارش گذشتم اما متاسفانه داستان به اینجا ختم نشد.»

یا فریحا یا مرگ!

داستان عشق و هواداری جوان ایرانی سر درازی داشت و تب تند عشق جوان هوادار، ادامه دارتر از این صحبت ها بود. مرد جوان با ساختن صفحه ای در فیس بوک پیام های عاشقانه ای خطاب به فریحا پست می کرد. پست جنجال برانگیز این صفحه، پستی با محتوای «یا فریحا یا مرگ» بود که خانم بازیگر ترکیه ای را به وحشت انداخت.

«از طریق چند تن از دوستانم متوجه صفحه فیس بوکی شدم که پست های آن چیزی بیشتر از هواداری بود. البته این داستان را هم زیاد جدی نگرفته و به پای هواداری گذاشتم تا این که ماجرایی مرا به شدت وحشت زده کرد.»

وقتی قاضی دادگاه ماجرا از از او پرسید، دختر جوان گفت: «مدت زیادی از ماجراهای ابراز علاقه اینترنتی نگذشته بود که از طرف شرکت تهیه کننده فیلم هایم با من تماس گرفتند و از هدایا و بسته های زیادی که از طرف هواداران رسیده بود، خبر دادند. وقتی هدایا به دستم رسید، متوجه شدم که بیشتر آنها از طرف همان جوان مزاحم برایم ارسال شده است.»

عشقم، همسرم، خانمم!

بازیگر ترکیه ای ادامه داد: «بعد از این ماجرا با خودم گفتم که بی توجهی باعث می شود که مرد جوان دنبال زندگی خودش برود اما او دست بردار نبود: «مرد جوان در هدایای ارسالی بعدی اش یادداشت هایی هم ضمیمه هدایاش می کرد و در نوشته هایش خطاب به من از کلماتی چون عشقم، همسرم، خانمم استفاده می کرد. تمام این قضایا تا جایی قابل تحمل بود که او به سراغ خانواده ام نیامده بود اما وقتی او آدرس منزل شخصی ام را پیدا کرد و پدر و خواهرش را چند بار به منزلم فرستاد، دیگر به ستوه آمدم و تصمیم به شکایت گرفتم. آقای قاضی من از مزاحمت های این پسر و خانواده اش واقعا خسته شده ام و از دادگاه می خواهم با صدور حکمی مرا از دست مزاحمت های این جوان و خانواده اش نجات بدهد.»

می خواهم ازدواج کنم!

دادگاه استانبول بعد از شکایت فریحا از هوادار سمج، وی را به دادگاه فرا خواند. «جرم من این است که عاشق فریحا هستم و دوستش دارم، البته قبول دارم که به آدرس شرکت تهیه کننده فیلم هایش هم چندین بار هدایایی ارسال کرده ام اما به هیچ عنوان قصد مزاحمت نداشته و ندارم. در صفحه توییتر این خانم هم جز پیام های هوادارانه، چیزی ننوشته ام، نه حرف زشت و آزار دهنده ای نوشته ام و نه تهدیدشان کرده ام.

در صفحه کاربری فیس بوکم هم از شدت دوست داشتن به عنوان یک هوادار پروپاقرص، پیام هایی خطاب به وی نوشته ام که فکر نمی کنم جرم باشد. قصد من مزاحمت نیست بلکه ازدواج است. حتی در چندین نوبت خانواده ام را برای صحبت با خانواده اش فرستاده ام اما هر بار با برخورد سرد و مایوس کننده فریحا مواجه شده ام. حتی یک بار پدرم با پدرش در این رابطه صحبت کرده است! قصد ما مزاحمت و آسیب رساندن به این خانم نیست و از این که داستان و ماجرا به اینجا رسیده واقعا ناراحت و پشیمان هستم.» این خلاصه دفاعیاتی بود که مرد جوان در جلسه دادگاه بیان کرد.

حکم دادگاه؛ چهار ماه دوری!

قاضی دادگاه خانواده استانبول بعد از شنیدن صحبت های طرفین در نهایت رأی خود را اعلام کرد. در این حکم، مرد جوان و خانواده اش به مدت چهار ماه حق نزدیک شدن به محل کار و زندگی فریحا را نداشته و هر کدام در صورتی که از فاصله 200 متری وی رد شوند، محکوم به پنج سال حبس می شوند! حکم قاضی دادگاه به اینجا ختم نشد و مرد جوان به تهدید فریحا و خشونت علیه زنان متهم شده و طبق حکم دادگاه در صورت تکرار چنین جرمی، وی به اتهام آزار و اذیت زنان، بازداشت شده و راهی زندان می شود.

اداره اتباع خارجی، مقصد دوم فریحا!

اما فریحا با این حکم قانع نشد و با مراجعه به اداره اتباع خارجی، خواهان رد تبعیت خانواده مرد جوان ایرانی و اخراج آنها از ترکیه شد. فریحا در شکایت خود مدعی شد: «با حضور این جوان سمج در ترکیه نه تنها آرامش روانی که حتی آرامش جانی ندارم و به شدت می ترسم. من از این که مرد جوان هر لحظه جلویم سبز شود و ماجرایی درست کند وحشت دارم. این ماجرا به کابوس شبانه من بدل شده است.»

کانون حمایت از زنان ترکیه هم که قصد داشت به هر نحوی نامش بر سر زبان ها بیفتد، با شنیدن شکایت ها و حکم دادگاه، با فریحا همگام شده و خواهان اخراج خانواده ایرانی از ترکیه شدند! اما به دلیل نداشتن دلایل محکمه پسند، اداره اتباع با این خواسته خانم بازیگر موافقت نکرد!

عاقبت جوان عاشق!

داستان هواداری این جوان سمج، شاید سر این دانشجوی ایرانی را به باد بدهد! طبق ادعای رسانه های ترکیه، جوان ایرانی که در دانشکده جراح پاشای ترکیه در رشته پزشکی تحصیل می کند، بعد از ماجراهای پیش آمده، دچار افسردگی شدیدی شده است!

اخبار رسانه های حاشیه ساز ترکیه روایت می کنند که پدر وی با مراجعه به شرکت تهیه کننده فیلم های فریحا، از مسئولان شرکت درخواست کرده هر چه سریع تر ترتیب دیداری را بدهند تا پسرش از نزدیک فریحا را ملاقات کند بلکه بتواند با حرف هایش بازیگر مطرح را قانع کند!

این مرد عنوان کرده: «پسرم اگر موفق به دیدار و صحبت با فریحا نشود، خودکشی می کند. اوضاع روحی پسرم به هیچ وجه مساعد نیست و افسردگی اش تا جایی پیش رفته که حتی در کلاس های دانشگاهش شرکت نمی کند.»

«حازال کایا» قصد دارد با فاصله گرفتن از دنیای بازیگری، رستوران داری کند و آشپزی را به لوکیشن های فیلمبرداری و حضور در سریال ها ترجیح بدهد.

من آشپز می شوم!

اما در حالی که خبرهای مربوط به شکایت فریحا از جوان عاشق پیشه از سوی رسانه های ترکیه ای با ولع دنبال می شد، انتشار خبر دیگری درباره او باعث شد خبر قبلی کم اهمیت تر به نظر برسد. خبر حاکی از آن بود که «حازال کایا» قصد دارد با فاصله گرفتن از دنیای بازیگری، رستوران داری و آشپزی را به لوکیشن های فیلمبرداری و حضور در سریال ها ترجیح بدهد.

البته زمزمه های رستوران داری و آشپزی خانم بازیگر از مدتی قبل مطرح شده بود اما چند روز پیش این بازیگر با پیش بند آشپزی در حین آشپزی در رستورانش، توسط عکاسان رسانه های ترکیه ای شکار شد و با این عکس جنجالی، حسابی خبرساز شد و اکنون این سوال برای طرفداران او مطرح است که آیا فریحا برای همیشه از دنیای بازیگری جدا شده یا این جدایی مقطعی است و دنبال بازگشتی پرسروصدا و فرصتی طلایی است؟!

آموزش آشپزی برای رفع کنجکاوی

«لیلا حازال کایا» نام اصلی و کامل این بازیگر معروف ترکیه است که در سال 1990 در شهر گازان تپ در خانواده ای ثروتمند به دنیا آمد. پدر و مادرش که هر دو وکیل دادگاه هستند در هفت سالگی فریحا از یکدیگر جدا شدند و پس از طلاق، سرپرستی فریحا به مادرش واگذار شد.

اولین حضور حرفه ای اش در دنیای بازیگری به سریال «عشق ممنوع» با نقش نهال برمی گردد. سال 2011 با بازی در سریال فریحا، ستاره اقبالش درخشید و به یکی از ستاره های بازیگری در ترکیه مبدل شد.

حازال بعد از دو سال درخشش در سریال «فریحا» از فیلم جدا شد و بعد از تجربه ناموفق «عشق» با نقش آذر از دنیای بازیگری فاصله گرفت. دلیل این فاصله، علاقه شدید حازال به دنیای آشپزی بود. سال 2014 دوره ای چند ماهه در زمینه آشپزی سپری کرد اما با نقش اول سریال «مارال» دوباره به جعبه جادویی بازگشت. یک سال درخشش در سریال جدید، فریحا را از دنیای آشپزی دور کرده بود تا اینکه سریالش به اتمام رسید و این بار فریحا به شکل جدی تر به فکر آشپزی و گذراندن مهارت های حرفه ای آشپزی افتاد.

فریحا بعد از اتمام سریال «مارال» این بار با عزمی جزم تر سراغ آشپزی رفت و با ثبت نام در کلاس های آموزش آشپزی آکادمیک، شروع به گذراندن دوره آموزشی مفصلی کرد. بازیگر نقش های نهال و فریحا علنا در رسانه ها اعلام کرد که به دلیل حرفه ای و علاقه زیاد به این کار به مدت نامعلومی از دنیای بازیگری فاصله می گیرد.

ایتالیا را انتخاب کرد

فریحا در طول دوران آموزش آشپزی بارها و بارها از آرزوی بزرگش گفت. آرزوی فریحا زندگی در کشور ایتالیا و تاسیس رستورانی ایتالیایی در کشور هنرهاست. فریحا بارها اعلام کرد دنبال تحقق و دست یافتن به آرزوهایش است و به همین دلیل در کنار طی کردن دوره آموزشی، در تدارک کارهای مربوط به مهاجرت بود تا پس از اتمام دوره به ایتالیا مهاجرت کرده و رستوران دلخواهش را تاسیس کند. رستوران ایتالیایی و سرآشپز شدن در آن رستوران، آرزوی فریحا بود و سرانجام او بعد از اخذ مدرک آشپزی از مشهورترین آکادمی آشپزی ترکیه، راهی ایتالیا شد.

مالیات ایتالیا منصرفش کرد

فریحا راهی کشور آرزوهایش شد. خبر رسانه ها نشان دهنده این بود که او دنبال مکان مناسبی برای تاسیس و راه اندازی رستورانش است تا این که در کمال تعجب فریحا به ترکیه بازگشت! این بازیگر علت بازگشت را مالیات بالایی که برای راه اندازی و اداره رستوران باید به دولت ایتالیا پرداخت می کرد اعلام کرد و گفت آرزویش را در کشور خودش برآورده خواهد کرد.

 

شرکت در جشنواره آشپزی

فریحا در بازگشت پر سروصدایش این بار دوباره با آشپزی اش رسانه ای شد. او با شرکت در جشنواره آشپزی «گازانتپ و بلغار» در جلوی چشم شرکت کنندگان، آشپزی کرد.

رستوران داری، ایستگاه بعدی

بعد از جشنواره و درخشش فریحا، خبری از خانم بازیگر نبود تا این که چند هفته پیش رسانه های ترکیه این بازیگر را با پیشبند آشپزی در حال پخت و پز در یک رستوران شکار کردند و بعد از آن بود که اعلام شد این رستوران تازه تاسیس خانم بازیگر است که فریحا در کنار چند نفر دیگر سرآشپزی رستورانش را به عهده دارد.

فریحا دلیل رسانه ای نکردن افتتاح و راه اندازی رستورانش را اینگونه اعلام کرد: «آشپزی برای من، بیشتر از آن که کار و کسب باشد، یکی از مهم ترین تفریحات من است. معتقدم اگر داستان رستوران را رسانه ای کنم نمی توانم آنطور که باید و شاید، تفریح کرده و از آشپزی ام لذت ببرم. من دنبال جنجال نیستم و ترجیح می دهم در آرامش کار کرده و لذت ببرم.»

 

           

#اخبار  را در #کاهگل پیگیری نمایید:

↓↓↓↓↓↓↓↓↓↓↓↓↓↓↓↓↓↓↓↓↓↓↓↓

http://kahgelnews.blogfa.com

https://kahgelnews.persianblog.ir

https://kahgelnews.blogsky.com

http://kahgelnews.mihanblog.com/

https://instagram.com/subsulation

https://t.me/kahgel_news

 

@kahgel_news                                                                                                                            

فریب خوردن رهبر #کره_شمالی توسط #عمو_ترامپ!

®KahGel®

#کاهگل     

#خبر_کاهگل

                     

®خبر®: ‍ فریب خوردن رهبر #کره_شمالی

توسط #عمو_ترامپ!    

 

نامه ترامپ به اون و لغو دیدار در نشست سنگاپور جنجال ساز شد.

 

نامه ترامپ به اون باعث شد کرۀ جنوبی روز جمعه با برگزاری نشست شورای امنیت ملی کره خواستار برقراری ارتباط مستقیم میان رهبران آمریکا و کرۀ شمالی شود.

 

در جریان نشست شورای امنیت ملی کره جنوبی که بامداد جمعه در کاخ آبی سئول برگزار شد، مشاوران امنیتی مون جائه-این، رئیس جمهوری این کشور متعهد شدند به تلاش‌هایشان برای تقویت روابط میان دو کره که به بهتر شدن روابط میان پیونگ یانگ و واشنگتن نیز کمک می‌کند و منجر به کامل شدن روند غیرهسته‌ای شدن شبه جزیره کره می‌شود، ادامه دهند.

 

این تصمیم پس از انتشار نامه‌ای از سوی دونالد ترامپ، رئیس جمهوری آمریکا خطاب به کیم جون-اون در روز پنج‌شنبه اتخاذ شد که در آن از لغو نشست سنگاپور خبر داده بود.

 

این نامه و لغو دیدار ترامپ و اون دوباره جنجالی در مناسبات منطقه به وجود آورد و کره جنوبی را نگران کرد. بسیاری رفتار ترامپ را فریبکارانه و فقط در راستای آزادی گروگان های آمریکایی می دانند چون در اولین قدم پس از مذاکرات کره شمالی و آمریکا به دستور کیم جونگ اون سه زندانی آمریکایی در کره شمالی آزاد شدند و پس از آن هم تونل آزمایش اتمی کره شمالی تخریب شد.

 

با وجود اقدامات کره شمالی برای اعتماد سازی اما نامه ترامپ نشان می دهد او فقط کره شمالی را فریب داده و فعلا قصدی برای برقراری ارتباط ندارد.

 

گفتنی است این نامه جنجالی باعث نگرانی کشورهای همچون کره جنوبی و چین شده است.

 

متن نامه رئیس جمهوری آمریکا خطاب به رهبر کرۀ شمالی به شرح زیر است:

 


«ما بسیار قدردان زمان، صبر و تلاشی هستیم که شما با توجه به مذاکرات و گفتگوهای اخیرمان برای نشستی که از مدتی طولانی هر دو طرف به دنبال برگزاری آن بودند صرف کرده‌اید؛ نشستی که برای ۱۲ ژوئن در سنگاپور برنامه‌ریزی شده بود. ما مطلع شدیم که این دیدار از سوی کرۀ شمالی درخواست شده، چیزی که از نظر ما کاملا بی‌ربط است. من بسیار مشتاق دیدار شما در این نشست بودم. متاسفانه، با توجه به خشم فوق‌العاده و دشمنی آشکاری که در آخرین بیانیه شما ابراز شد، احساس می‌کنم که اکنون زمان مناسبی برای برگزاری چنین دیداری که از مدتها پیش برنامه‌ریزی شده بود، نیست. بنابراین، خواهشمندم اجازه دهید تا به وسیله این نامه اعلام شود که نشست سنگاپور که به نفع هر دو طرف اما به ضرر جهان است، برگزار نخواهد شد. شما دربارۀ توانمندی‌های هسته‌ای صحبت می‌کنید، توانمندیهای ما بسیار بیشتر و قدرتمندتر است و من از خدا می‌خواهم که هیچگاه از آنها استفاده نشود.

 

من احساس کردم که گفتگوی فوق‌العاده‌ای میان شما و من ایجاد شده است و درنهایت، این تنها گفتگوست که مهم است. منتظر روزی هستم که با شما دیدار داشته باشم. در عین حال، می خواهم از شما برای آزادی گروگان‌ها که اکنون در خانه کنار خانواده‌هایشان هستند، سپاسگزاری کنم. این یک حرکت زیبا بود و بسیار ستوده شد.

 

اگر شما نظرتان را درباره این نشست مهم تغییر دادید، لطفا در تماس با من یا نوشتن نامه‌ای برای من شک نکنید. جهان و بویژه کرۀ شمالی فرصت عالی را در راه صلح پایدار و رفاه و ثروت از دست داد. از دست دادن این فرصت یک لحظه واقعا غم‌انگیز در تاریخ است.»

 

           

#اخبار  را در #کاهگل پیگیری نمایید:

↓↓↓↓↓↓↓↓↓↓↓↓↓↓↓↓↓↓↓↓↓↓↓↓

http://kahgelnews.blogfa.com

https://kahgelnews.persianblog.ir

https://kahgelnews.blogsky.com

http://kahgelnews.mihanblog.com/

https://instagram.com/subsulation

https://t.me/kahgel_news

 

@kahgel_news